بارسلونایی که توسط یک تاجر سوئیسی فرش، زعفران، مواد اولیه صنعت کشتی سازی و خرمای خاورمیانه که موسس باشگاه بارسلونا نیز لقب گرفت و تنها ۱۶ سال صاحبش ماند؛ تاسیس شد، در همان ماههای اولیه شعار باشگاه خود را اینگونه انتخاب کرد: “بیش از یک باشگاه”
خوان گمپر شاید خودش هم باور نمی کرد که شعاری که برای باشگاهش در اسپانیا تعیین کرده بود سال ها بعد توسط یک تاجر و صنعت گر در گوشه دیگری از جهان برای تیمی دیگر مورد استفاده قرار بگیرد. وقتی محمدرضا زنوزی گفت: “هواداران این تیم بزرگ به هیچ عنوان دنبال جام فلزی نیستند و برای آنها ارزشها و جوانمردها اولویت است.” در فهوای سخن زنوزی می شد فهمید او و هواداران تیمش میخواهند اعلام کنند تیمشان یک تیم فوتبال نیست. آنها هوادار چیزی فراتر از فوتبال هستند.
جایگاه هواداران در بارسلونا در کمتر تیمی از جهان وجود دارد. خانواده ۱۷۰ هزار نفری که برای عضویت در آن این روزها بیش از چهل سال باید انتظار کشید. آنها هر چهار سال یکبار در انتخاباتی باشکوه پای صندوق رای می روند و از بین ۱۸ نفر از هیئت امنا و مدیره، یک نفر را به عنوان مدیرعامل انتخاب کنند.
طبق قانون مصوب سال ۱۹۸۵ میلادی در فدراسیون فوتبال اسپانیا کسی می تواند مدیرعامل یک باشگاه فوتبال شود که ۵ ویژگی داشته باشد: داشتن تابعیت اسپانیایی؛ آشنایی و تسلط به حداقل یک زبان زنده دنیا به جز زبان اسپانیایی؛ داشتن ثروت ثبت شده و رسمی معادل مبلغی که به عنوان ضرر مالی احتمالی یک فصل آینده تخمین زده میشود به عنوان ضمانت؛ داشتن سابقه مدیریت و مدیریت تیم با مقاصد غیر سیاسی و دنبال شهرت نبودن. برای مدیرعاملی باشگاه بارسلونا یک شرط مهم دیگر وجود دارد. متعصب و هوادار بودن.
اگر در ایران و در بین هواداران تراکتور مرسوم بود و مقرر می شد هواداران مدیرعاملشان را انتخاب کنند قطعا شراط اول این بود: تراکتوری بودن…
در گذشته برای اینکه یک نفر در یک تیم اجازه بازی پیدا می کرد این بود که هوادار این تیم باشد. میر معصوم سهرابی بازیکن سابق تراکتورسازی بود. بر همین مبنا می توان قبول کرد او یک تراکتوری اصیل است. سهرابی بیش از ۲۰ سال سابقه مدیریت ورزشی دارد و در این حوزه تحصیل کرده است.
به تمام این موارد باید بومی بودن او را نیز اضافه کرد. در تمام این سال ها که مدیران پروازی و مهاجرت کرده بر مسند مدیریت این تیم نشسته اند سهرابی در سکوت رسانه ای دنبال مدیریت تیم های ورزشی شهر تبریز بود. او تا زمان انحلال تیم داری در شهرداری مسئولیت آن را بر عهده داشت و عناوین متعددی با این تیم کسب کرد. شناخت فضای شهر، شناخت سکوها و هواداران و … همه و همه از دلایل مختلفی است که می توان بر مبنای ان به موفقیت این مدیر باسابقه امیدوار بود. فوتبال همانند جامعه مانند موجود زنده ایست که پویایی دارد و تغییر می کند. هواداری که روی سکوهاست دستگاه و اجزای یک ماشین در کارخانه نیستند که بتوان به آنها برنامه داد و انتظار داشت همانگونه عمل کنند، درست مثل بازیکنان داخل زمین… رفتار هر بازیکن مقابل در تمام اجزای زنده تاثیر می گذارد و در ان شرایط است که مدیریت نقش خود را نشان می دهد اتفاقی که بارها سهرابی نشان داده با آن به خوبی آشناست.