اروپا گردی با پژوی ایرانی!

من بنیامین رضایی هستم، متولد ۱۳۶۳ در کرج زندگی می کنم …

 

از تهران به ونکوور

چهار سال گذشت و من تصمیم گرفتم به دنبال آن چیزی که همیشه دوست داشتم، بروم. به همین منظور برگشتم به ایران و بعد از مدتی آژانس هواپیمایی زدم و چند سالی را در تهران فعالیت کردم اما این کارها رویای من در زندگی نبود.

تصمیم گرفتم به کانادا مهاجرت کنم و بدین ترتیب برای بار سوم در زندگی مهاجرت را تجربه کردم. به ونکور رسیدم، هفته اول همه چیز خوب بود. هفته دوم همینطور و از هفته سوم در هتل ارزان قیمت که روزانه ۴۵ دلار بود ساکن شدم. آنجا بود که همه چیز شروع شد. یک اتاق تاریک، روزهای سرد و هوای بارانی پاییز که هر مهاجری را غربت زده می کرد و بعد از اینکه در گیر و دار رفتن به دانشگاه بودم و هزینه ها بسیار سنگین بود، به این نتیجه رسیدم که کانادا جای من نیست و به ایران برگشتم.

از آنجایی که به مستندسازی و جهانگردی علاقه زیادی داشتم، یک پیج در اینستاگرام ایجاد کردم و چون تجربه بالایی داشتم، شروع به سفر کردن و مستندسازی کردم و تمام سفرنامه هایم را در اختیار دنبال کننده های پیجم قرار دادم. تا اینکه به فکر انتشار کتاب افتادم. در خصوص کانادا و مشکلاتش کتابی را به نام “از تهران به ونکور” نوشتم که استقبال خوبی از آن شد.

فرانسه گردی با پژوی ایرانی!

همیشه دوست داشتم با ماشین شخصی خودم به مسافرت بروم. تمام دارایی که در این چند سال داشتم را تبدیل به دلار و یورو کردم. برای رفتن به اروپا باید ویزا می گرفتم. درخواست ویزا دادم و ویزای یکساله گرفتم. باید به هدفم می رسیدم. یک پژو ۲۰۷ داشتم و خودم را برای یک سفر طولانی تجهیز کردم. مایحتاج اولیه و تجهیزات ماشین و کمپینگ را تکمیل کردم.

سفرم را در از تهران شروع کردم و در مسیر تهران به قزوین بودم که بصورت اتفاقی یک هم‌کلاسی قدیمی ام به نام‌ اکبر را پیدا کردم و با او تا استانبول همسفر شدم. در استانبول او از من جدا شد و من به تنهایی به سفر خود ادامه دادم. ابتدا وارد کشور یونان و سپس ایتالیا شدم و بعد به اتریش رسیدم. از آنجا به آلمان، سوییس، فرانسه و اسپانیا و سپس به جبل الطارق رفتم که یک کشور به اندازه استادیوم آزادی است. با این مسافرت، رکورد جهانگردی ایران را شکستم و نخستین ایرانی بودم که ۴۸ روز با ماشین ایرانی تا جبل الطارق آمده بودم. دوباره به پرتغال، اسپانیا و فرانسه برگشتم و در فرانسه ماشین را به نمایندگی پژو بردم تا سرویس شود. چون توریست بودم، خارج از نوبت به کارهای ماشین من رسیدگی کردند. وقتی کاپوت ماشین را بالا زدند تا کارهای ماشین را انجام دهند، نمیدانم چرا همه آن کارشناسان با هم مشورت می کردند تا اینکه مدیرعامل پژو آمد و از من پرسید این چه ماشینی است گفتم پژو است. من آنجا فهمیدم که ماشینی که سوار می شوم فقط بدنه پژو دارد و موتور ماشین، ساخته ایران و چین است. جالب است که حتی فیلتر هوای این پژو در فرانسه پیدا نشد.

 

هزینه های سنگین بنزین و عوارضی در اروپا

به سفر خود ادامه دادم و به بلژیک و لوگزامبورگ رفتم. لوگزامبورگ دهکده شینگن است و پیمان شینگن از آنجا آغاز شده است. با این مسافرت ها، پیج اینستای من ۱۶۲ هزار شد و هر روز که از کشورهای مختلف می گذشتم، یک مستند کوتاه هشت دقیقه ای برای دنبال کننده های پیجم می گذاشتم.

در سفرم در چادر می خوابیدم و در کنار دریا و یا سایتهای مخصوص کمپینگ می ماندم و تنها هزینه هایی که در طول سفر اذیتم می کرد، پول بنزین و عوارضی بود.

در ایران پنج هزارتومان پول عوارضی می دهیم و کلی هم ناراحتیم اما معنای عوارضی را شما در اروپا می فهمید که برای یک مسیر دو ساعته، ۲۵ یورو می پردازید. البته این را هم بگویم که وضعیت جاده ها در اروپا بسیار عالی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست بعدی

احداث مدرن ترین سکوی ووشو ایران در تبریز

شنبه 3 آبان 1399
عبدالعلی ابراهیمی امروز در گفتگوی اختصاصی با تبریز پویا، در خصوص تاسیس نخستین آکادمی ووشو بیان کرد: در طول هفت سال ریاست هیئت ووشو، مکاتبات متعددی با فدراسیون و مدیرکل ورزش و جوانان استان در ارتباط با محدودیتهای سالن ووشو داشتیم و از آنجایی که دو نوع تشک به نام […]